اشعار امام حسین (ع) - امشب به جام ، نور فلک ساغری کند
وبگو | آموزش منوی کشویی با ul li و css


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

تاریخ : جمعه 18 بهمن 1398
بازدید : 1061
نویسنده : محمدعلی میرزایی

امشب به جام ، نور فلک ساغری کند * امشب ملک به خنده ثناگستری کند

امشب امین ِ وحی پیام آوری کند * امشب ز خلقِ خویش خدا دلبری کند

امشب سپهر گِرد زمین اختری کند * امشب مدینه بر همه روشنگری کند

امشب وجود ، گرم نیاز است با حسین

امشب ز کائنات رسد بانگ یا حسین

 

امشب کنند اهل زمین بر سپهر ناز * امشب بود به خاک ، فلک را رخ نیاز

امشب ملک به خانۀ زهرا بَرَد نماز * امشب ز عرش می شنوم نغمۀ حجاز

امشب برید در حرم اهل بیت راز * امشب به روی خلق ، درِ عفو گشته باز

امشب رسول ، سورۀ فجر باز خواند

امشب علی به شور حسینی نماز خواند

 

سر زد مهی که مهر ، اسیر نظاره اش * روح حیات موج زند در اشاره اش

پیشانی سپهرِ بلند از ستاره اش * گل می کند به دامن دلها شراره اش

ای جان فدای فاطمه و ماه پاره اش * چشم فرشتگان همه بر گاهواره اش

در بیت وحی نور خدا جلوه گر شده

رخسار سیدالشهدا جلوه گر شده

 

امشب ز اشک شوق بیفشان گلاب عشق * امشب بشوی لوح معاصی به آب عشق

امشب ببر پناه به دارالثّواب عشق * تابیده از زمین به سما آفتاب عشق

بر عالم از مدینه گشودند باب عشق * نازل شده برای محمد (ص) کتاب عشق

ای آسمان ببال که آمد شب حسین

بخشیده شد وجود به خال لب حسین

 

این کیست ماه پارۀ مام محبت است * این ساقی همارۀ جام محبت است

این شور آفرین نظام محبت است * این در دیار عشق امام محبت است

این رهبر بزرگ قیام محبت است * این کوثر همیشه به کام محبت است

این نفس مطمئنۀ قرآن فاطمه است

ریحانۀ رسول خدا جان فاطمه است

 

صورت نه بلکه سورۀ آیات محکمی * گیسو نه بلکه سلسلۀ قلب عالمی

بارد به خلق ، ابرِکرامات او همی * گیرند جان ، هزار مسیحش به هر دمی

هر قطره اشک در غم او بحر ماتمی * هر ماه نو که سر زند ، آرَد محرمی

در صفحۀ نخستِ کتابِ ولادتش

گردیده ثبت قصّۀ روز شهادتش

 

این است آن ذبیح که خون آبروی اوست * گلبوسۀ رسول خدا بر گلوی اوست

گودال قتلگه ، حرم آرزوی اوست * سجّاده خاک و خون سراب وضوی اوست

مهر نماز عشق همه خاک کوی اوست * عالم چو روز حشر پر از های و هوی اوست

از مهد ناز تا دل گودال قتلگاه

یک لحظه بر نداشت ز عشّاق خود نگاه

 

این خونِ حق، روانِ نبی، جانِ حیدر است * این باغ گل به دامن زهرای اطهر است

این آفتاب در افق خون شناور است * اجر زیارتش به نود حج برابر است

مدحش در این حدیث درخشان چو گوهر است * پیغمبر از حسین و حسین از پیمبر است

از بس شب ولادت خود شور آفرید

در بیت وحی صحنۀ عاشور آفرید

 

سر تا به پاست آینۀ داور این پسر * دل می برد ز امت پیغمبر این پسر

از اشک خون خویش زند ساغر این پسر * مانند مادر است پدر پرور این پسر

یک کربلاست در بغل حیدر این پسر * اعلام کرده در رحم مادر این پسر

مادر ، منم که با تنِ مجروح و بی سرم

تا روز حشر بار غم خلق می برم

 

مادر ، منم حسین که صبح ولادتم * یادآورد ز قصّۀ ظهر شهادتم

احسان و لطف و رحمت و عفو است عادتم * شمشیرها به سینه گواهِ سعادتم

گودالِ قتلگاه ، مقام عبادتم * تا صبح روز حشر درخشد سیادتم

من آب زندگانی دین پیمبرم

مصداقِ اَن یَراکَ قتیلاست پیکرم

 

ای هست و بود عالم هستی فدای تو * ای خونبهای خون تو تنها خدای تو

ای آیت خدا ، سرِ از تن جدای تو * آید هنوز از سرِ نیزه صدای تو

خیزد هماره سورۀ کهف از ندای تو * بازوی ظلم ، قطع ز تبّت یَدای تو

توحید تا بوَد ، همه مرهون خون توست

اسلام سرخ رو ز رخ لاله گون توست

  http://eslamdl.loxblog.com

تو تا ابد به گم شدگان رهبری حسین * تو بی سری و بر همه عالم سَری حسین

تو بر سپهر خون و شرف محوری حسین * تو مشعل و سفینۀ پیغمبری حسین

تو مصطفی و فاطمه و حیدری حسین * تو دستگیر ما همه در محشری حسین

(میثم) که شعر او شررِ جانِ عالم است

شعبان هم از غمِ تو به چشمش مُحرّم است
غلامرضا سازگار (میثم)




:: موضوعات مرتبط: اشعار امام حسین (ع) , ,
:: برچسب‌ها: اشعار امام حسین (ع) , اشعار میلاد امام حسین (ع) , اشعار مدح امام حسین (ع) , اشعار غلامرضا سازگار (میثم) ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:


با نظرات خود، ما را در پیشرفت وبلاگ یاری کنید








RSS

Powered By
loxblog.Com